سومین سالگرد تولد قمری گلکم
سلام گل دخترکم چند روز گذشت و بازم من دیر رسیدم ...روزهای ماه رمضون که رو به پایان میره من دلم براشون تنگ میشه گرچه واقعا روزهای بلند روزه داری به سختی می گذره ...اما حال و هوای فشنگی به وجود ادم میده...مخصوصا شبهای قدرش.... و امسال هم شبهای قدر رو رفتیم مهدیه دم خونه مامانی با عمه حمیده و مامانی ... و البته با تشریف فرمایی شما! و شب زنده داریتون! یعنی واقعا خوابیدن رو به هیچ وجه دوست نداری...منتظری بگم نمی خواد بخوابی ... مثل فنر از جا می پری می گی صبح شد دیگه!! عاشق بیدار بودنی.... و البته این شبهای احیا و بیدار باش شما تا حوالی صبح حسابی برنامه خوابتون رو بهم زد... امروز 26ماه...